۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

حل مشکلات ناموسی جانوران


محمد بن مسلم گويد: روزى خدمت امام باقر عليه السلام بودم كه يك جفت قمرى آمدند و روى ديوار نشسته و طبق مرسوم خود بانگ مى كردند، و امام باقرعليه السلام ساعتى به آنها پاسخ مى گفت، سپس آماده پريدن گشتند و چون روى ديوار ديگرى پريدند، قمرى نر يكساعت بر قمرى ماده بانگ مى كرد، سپس پريدند. من عرض كردم: قربانت گردم، داستان اين پرندگان چه بود؟ امام فرمود: اى پسر مسلم، هر پرنده و چاپار و جاندارى را كه خدا آفريده است نسبت به ما شنواتر است و فرمانبردارتر از انسانست، اين قمرى به ماده خود بدگمان شده و ماده او سوگند ياد كرده بود كه کاری نكرده است و گفته بود به داورى محمد بن على راضى هستى؟ پس هر دو به داورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم: كه نسبت بماده خود ستم كرده اى او قبول كرد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 375 روايت 4


آخه من چی‌ بگم؛با شمام آقایون و خانومای مسلمون و محترم؛آخه دل شما به چی‌ خوشه،به چند تا عرب دروغ گو و مکّار
ازتون خواهش می‌کنم برین بخونین،برین تحقیق کنین،بابا یه کم فکر کنین،یه ۲ دوتا ۴ چهار تا کنین ببینین این حرفا یعنی‌ چی‌؛
فقط نگید"" حتما یه حکمتی بوده""،درسته یه حکمتی هست، بله حکمتش گول خوردن شماهاست و بس 
یه کم منطق داشته باشید
یه راه ساده: فقط کافیه به خودتون بگید ..چرا؟؟؟  چطوری؟ واسه چی‌؟
مطمئن باشید به نتیجه میرسید،نمیگم از اسلام دلسرد میشید ،نمیگم به اسلام دلبسته تر میشید،در هر دو حالت باز از قبل فهمیده تر قدم برداشتید.
منطق یارتون باشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر