۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

خاطرات همكاران دكتر احمدي نژاد از ايشان


رئيس جمهور خاكي


 دكتر بسيار خاكي بود مخصوصا وقتي كه شهردار بود و از مراسم كلنگ زني بر مي گشت. يك بار ايشان به مدت يك هفته ناپديد شده بود و تمام كارهاي شهرداري خوابيده بود. ما هر جايي كه به فكرمان مي رسيد دنبال دكتر گشتيم. عاقبت يكي از همكاران گفت اخرين باري كه دكتر را ديدم قرار بود به مراسم كلنگ زني برود. همگي به محل رفتيم و با يك ساختمان نيمه كاره رو به رو شديم. اول فكر كرديم محل را اشتباه امده ايم اما صداي دكتر را شنيديم كه اواز ميخواند و اجر بالا مي انداخت. هيچ وقت دكتر را اينقدر خاكي نديده بودم

جلوگيري از حيف و ميل بيت المال


يك بار زماني كه مطبوعات مطالبي را در مورد گم شدن 350 ميليارد تومان در زمان شهرداري دكتر منتشر كردند به ايشان گفتم نمي خواهيد به اين شبهات جواب دهيد؟ ايشان فرمودند نچ! مدتي بعد در مورد واريز نشدن 5/1 ميليارد دلار از درامد نفت به خزانه شبهاتي مطرح شد ما در راهرو قدم مي زديم و من باز همين سوال را مطرح كردم ايشان كمي به زمين خيره شدند و با خوشحالي چيزي را از روي زمين برداشتند و خدا را حمد و سپاس گفتند. من تصور كردم ايشان سرنخي از پولهاي گم شده پيدا كرده اند و پرسيدم دكتر چي پيدا كردي؟ ايشان فرمودند يك گيره كاغذ بود خدا را شكر مي كنم كه رييس جمهور شدم تا جلوي اين جور ريخت و پاشها را بگيرم.

سرعت عمل دكتر


دكتر در كارها خيلي سريع عمل مي كرد. سرعت عمل او انقدر زياد بود كه از سرعت فكر كردن هم جلو مي زد و هميشه قبل از اينكه فكر كند عمل مي كرد. موقعي كه حزب انگلا مركل در انتخابات المان پيروز شد ايشان خيلي سريع به مركل تبريك گفت كه اين كار مركل را شگفت زده كرد و در گفتگويي تلفني گفت اين سريعترين تبريك در تاريخ سياسي المان بوده. دكتر لبخند مليحي زدند و فرمودند كار خاصي نكردم كه مركل در جواب گفت چرا اين كار خيلي خاص است چون من هنوز به عنوان صدر اعظم انتخاب نشده ام و فعلا فقط حزب ما پيروز شده ولي شما انتخاب من به عنوان صدر اعظم را تبريك گفته ايد. اين واقعه نشان داد سرعت عمل دكتر انقدر زياد است كه نه تنها از سرعت فكر كردن بيشتر است بلكه از وقايع روزانه هم پيشي مي گيرد و پيشكي به اتفاقي كه هنوز رخ نداده واكنش نشان مي دهد.

ساده زيستي دكتر


در ستاد انتخاباتي دكتر افراد زيادي را استخدام كرده بوديم كه با ماژيك روي كاغذ شعار تبليغاتي بنويسند و به در و ديوار بچسبانند. من از اين كار بسيار متعجب شدم و به دكتر گفتم چرا تراكت چاپ نمي كنيد كه هزينه ان يك دهم اين كار مي شود مگر نمي دانيد كه از زمان گوتنبرگ وسيله اي به نام دستگاه چاپ وجود دارد؟ ايشان با لحني فيلسوفانه گفتند هزينه مهم نيست مهم ساده زيستي است. اما من از اين جمله فيلسوفانه چيزي نفهميدم تا اينكه دكتر در انتخابات پيروز شد و در تمام چهار سال دوره رياست جمهوري با سفرهاي استاني و توزيع سي دي و سيب زميني و پرتقال مفتي و كالابرگ و چك پول و بليت استخر دست به تبليغات وسيعي زد كه بسيار هم كار ساده اي بود. اينجا بود كه فهميدم منظور از ساده زيستي چيست

خاطره ياسمن هفت ساله از ساوجبلاق


ياسمن مي گويد يك روز در مدرسه به ما گفتند همه بايد به استقبال دكتر برويم. ان روز خيلي به ما خوش گذشت چون از همه مدارس امده بودند و شير و كيك مفتي هم به ما دادند. خواهرم كه دبيرستاني است هم انجا بود و مي گفت خيلي روز خوبي بود چون هميشه گشت ارشاد به پسرهايي كه به مدارس دخترانه نزديك شوند گير ميدهد اما امروز خودشان تمام پسر دبيرستاني ها را اورده بودند اينجا و من كلي شماره تلفن گرفتم. چند تا كاميون هم پرتقال اورده بودند و وسط خيابان خالي كردند اما يك سري ادم بزرگ كه نمي دانم از كجا با اتوبوس اورده بودند به پرتقال ها حمله كردند و من از ترس اينكه زير دست و پا له شوم جلو نرفتم. صحبتهاي دكتر هم خيلي خوب بود چون بقيه دكترها يك جوري حرف مي زنند كه من هيچي از حرفهايشان نمي فهمم و به ادم امپول هم مي زنند اما اين يكي يك جوري حرف مي زد كه براي ما بچه ها خيلي خوب بود و همه حرفهايش را مي فهميديم. كلا يك جورهايي مثل خانم ناظم ما كه سر صف مي رود پشت بلندگو حرف مي زد

بازگشت به صدر انقلاب


ان اوايل كه دكتر تازه رييس جمهور شده بود هميشه مي گفت ما از ارمانهاي انقلاب دور شده ايم و بايد به صدر انقلاب برگرديم. من ان موقع ترديد داشتم و فكر مي كردم چگونه ممكن است بعد از سي سال به شرايط دوره انقلاب كه همه چيز به هم ريخته بود برگرديم. مدتي بعد كه با خاموشي هاي گسترده، برق جيره بندي شد يكي از بستگان مسن ما كه بيش از 90 سال سن دارد مي گفت به ياد دوره مرحوم حاج امين الضرب مي افتد كه تهران فقط يك كارخانه برق داشت و تنها روشنايي بخش كوچكي از شهر تامين مي شد. اينجا بود كه فهميدم نه تنها به صدر انقلاب برگشته ايم بلكه سرعت بازگشت انقدر زياد بوده كه از رگ و ريشه هاي انقلاب هم عبور كرده ايم و به 90 سال پيش رسيده ايم

پرهيز از اصراف


سازمان بازرسي كل كشور نامه اي فرستاده بود مبني بر اينكه تصميم دكتر در مورد عقب نكشيدن ساعت رسمي موجب هدر رفتن 5/1 ميليون مگاوات انرژي شده و اين تصميم 45 ميليارد تومان خسارت به بار اورده است. نامه را به دكتر نشان دادم و ايشان گفتند اقدامي لازم نيست و من هم نامه را در سطل اشغال انداختم. دكتر بنده را مورد ملامت قرار داد و گفت چرا اموال بيت المال را هدر مي دهيد؟ مي توانستيد از پشت اين نامه به عنوان چرك نويس استفاده كنيد اين كاغذ يك تومان ارزش دارد و ارزش پشت ان 5 ريال است پس شما 5 ريال به بيت المال خسارت زديد. من بسيار شرمنده شدم و سعي كردم مانند دكتر به فكر بيت المال باشم.

مصاحبه هاي دكتر

دكتر سبك جديدي را در پاسخ دادن به سوالات خبرنگاران ابداع كرد كه به گفته كارشناسان در نوع خود بي نظير است. ايشان اكثر سوالات را با سوال جواب مي دادند به صورتي كه گاهي خبرنگاران تازه كار فراموش مي كردند كه خبرنگارند و دكتر سوال مي كرد و انها جواب مي دادند. دكتر يك برگ برنده ديگر هم در مصاحبه داشت و اگر خبرنگاري گير مي داد كه جواب سوالش را بگيرد ايشان مي گفتند ما اصلا چنين چيزي در ايران نداريم. يك بار خبرنگاري بسيار سمج بود و سوالات پي در پي مطرح مي كرد و در اخر گفت دنيا ايران را منزوي كرده است. دكتر در جواب لبخند مليحي زد و با خونسردي گفت نخير ايران دنيا را منزوي كرده است. خبرنگار چند دقيقه مبهوت شد و همينطور به دكتر نگاه مي كرد بعد بدون اينكه چيزي بگويد از سالن خارج شد.

توجه به واجبات

 دكتر خيلي به مسايل شرعي و خمس و زكات توجه داشت و تقويمي داشت كه به جاي سال شمسي بر اساس سال خمسي نوشته شده بود تا يادش بماند اخر سال خمسش را حساب كند. چند روزي بود كه دكتر خيلي فكرش مشغول بود و دايم چيزهايي را روي كاغذ مي نوشت و خط مي زد. من تصورم اين بود كه دكتر مي خواهد دوباره به بوش نامه بنويسد اما يك روز ايشان به من گفتند فلاني 5 تقسيم بر چهار چقدر مي شود؟ من كمي فكر كردم وگفتم به نظرم يك عدد اعشاري بشود. دكتر گفت نه مي خواهم يك عدد رند بشود بعد گفتند ما در انباري منزل يك چهار پايه داريم كه يك سال هست روي ان ننشسته ام و بايد يك پنجم ان را به عنوان خمس بدهم اما مشكل اينجاست كه چهارپايه فقط چهار پايه دارد و نمي شود ان را پنج قسمت كرد. اينجا بود كه فهميدم دكتر در مسايل شرعي چقدر دقيق است.

صرفه جويي دكتر

موقعي كه براي كار دفتري به رياست جمهوري دعوت شدم فكر مي كردم انجا خيلي ريخت و پاش و اصراف وجود دارد اما بعدا ديدم كه اصلا اين طور نيست. دكتر بسيار صرفه جو بود و حساسيت خاصي به بيت المال داشت. هر روز پيشخدمت چند ظرف ميوه و شيريني به اتاق رييس جمهور مي برد اما طي اين چهار سال حتي يك بار هم ايشان از اين ميوه و شيريني ميل نكردند و عصرها پيشخدمت مي امد ظرفها را در سطل اشغال خالي مي كرد. اين روش دكتر به من هم درس صرفه جويي داد و من براي اينكه كار پيشخدمت را سبكتر كرده باشم صبح ها كه ميوه مي اوردند همان موقع ان را در سطل اشغال خالي مي كردم و ظرف خالي را به پيشخدمت مي دادم

دوري از لقمه حرام

دكتر خيلي به حرام و حلال توجه داشت و حتي از لقمه شبهه ناك هم دوري مي كرد. در سفرهاي خارجي كه به ضيافت شام دعوت ميشد از خوردن شام كفار اجتناب مي كرد.. دكتر مهارت خاصي در بازي كردن با سالاد و غذا داشت و به محض اينكه ميزبان سرگرم مي شد و توجه وي به جاي ديگري معطوف بود ايشان غذا و سالاد را در جيب كاپشنشان مي ريختند تا بعدا در فرصتي مناسب به سطل اشغال بريزند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر